محل تبلیغات شما
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان وآخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس آنچنان در هوای خاک درش می رود آب دیده ام که مپرس من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیده ام که مپرس سوی من لب چه می گزی که مگوی لب لعلی گزیده ام که مپرس بی تو در کلبۀ گدایی خویش رنج هایی کشیده ام که مپرس همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده ام که مپرس

اومدم بگم...من هنوز هستم....

شرحی از وضعیت کنونی ام در این وبلاگ

درد عشقی کشیده ام که مپرس

ام ,مپرس ,کشیده ,لب ,عشقی ,درد ,که مپرس ,ام که ,کشیده ام ,درد عشقی ,عشقی کشیده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها